جدول جو
جدول جو

معنی سبزه ده - جستجوی لغت در جدول جو

سبزه ده
(سَ زَ دِهْ)
دهی است از بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 9 هزارگزی جنوب دهدز. آب آنجا از چاه و قنات و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات، صیفی. شغل اهالی زراعت، گله داری و صنایع دستی زنان کرباس بافی. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبزده
تصویر سبزده
آسمان، سبزتشت، سبزکوشک
فرهنگ فارسی عمید
(حَ زِ دِ)
دهی است از دهستان چلندر بخش مرکزی شهرستان نوشهر. ناحیه ای است واقع در دشت و معتدل مرطوب و دارای 240 تن میباشد. از رود خانه محلی و چشمه مشروب میشود. محصولاتش برنج و عسل. اهالی به کشاورزی گذران میکنند. راه آن مالرو است. این ده از دو محل بالا و پائین تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(سَ زَ / زِ)
نوعی زردآلو: و انواع فواکه زردآلوی سبزه چی و انبرود ملچی. (ترجمه محاسن اصفهان ص 137)
لغت نامه دهخدا
(غُ دَ / دِ)
کنایه از نواخته، کنایه از برکشیده. (آنندراج) :
غافل ز حال طوطی شیرین زبان مباش
با سبزکرده های سخن سرگران مباش.
صائب (از آنندراج).
ز طوطیان شکر ناب را دریغ مدار
ز سبزکردۀ خود آب را دریغ مدار.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَ بَ قَ کَ)
موضعی است از میان درود در فرح آباد مازندران. (سفرنامۀ استرآباد و مازندران تألیف رابینو ص 120 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(سُ خَ دِهْ)
دهی جزء دهستان جمعآبرود بخش حومه شهرستان دماوند. دارای 450 تن سکنه است. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات، گردو، قیسی و بنشن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(بَرْ رَ دِهْ)
دهی است از دهستان آتش بیگ بخش سراسکند شهرستان تبریز. سکنۀ آن 346 تن. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آن غلات و حبوب و پنبه است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کُ شَ دَ / دِ)
که بچه دهد. حیوانی که هنوز قابل زاییدن باشد. (ناظم الاطباء). که نتاج آرد. که بر تواند خوردن
لغت نامه دهخدا
(بِهْ دِهْ)
دهی از دهستان حومه بخش گاوبندی است که در شهرستان لار واقع است و 891 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(سَ دِهْ)
کنایه از آسمان است. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(سِ دِ)
از بلوکات ناحیۀگلپایگان عده قرای آن سه و جمعیت آن در حدود 3600 تن است. مرکز آن قودجان. حد شمالی پشت کوه شرقی عربستان (خوزستان) ، جنوبی خوانسار و غربی که فریدن است. مساحت آن ده فرسخ است. (از جغرافیای سیاسی کیهان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سبزده
تصویر سبزده
آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
روستایی در بندرگز
فرهنگ گویش مازندرانی